رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

رونیا هدیه آسمانی

یه همدم...

1391/5/27 17:53
نویسنده : mamani
509 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خیلی وقت بود که منتظر چنین روزی بودیم که ببینیم این شیطونی که همش توی دل مامانی تکواندو میره دختره یا پسر...همه حدسشون این بود که شما پسر هستی...تا اینکه روز 16 آگوست رسید و بعد از یه مدت خیلی طولانی نوبت سونوی مامانی شد...راستش وقتی که رسیدم مطب دکتر اصلا به دختر یا پسر بودنت فکر نمیکردم فقط این برام مهم بود که شما تا الان رشدت خوب بوده باشه و مشکلی نداشته باشی...آخه این سونوی غربالگری هم بود خلاصه خیلی استرس داشتم دستهام خیلی سرد شده بود بدنم روی تخت می لرزید طوری که بابایی هم کمی ترسید ...و دست من را گرفت یه دفعه تعجب کردم آخه دست بابایی هم خیلیییییییی سرد شده بود فهمیدم که اونم نگران اما به روی خودش نمیاره ...خانم دکتر مهربون اومد و شروع کرد به گرفتن سونو من و بابایی هم شمارو میدیدم وای خیلی بزرگ شده بودی همش هم داشتی شیطونی میکردی خیلی تکون میخوردی طوری که خانم دکتر برگشت گفت چقدر حرکت میکنه من نمیتونم اینجوری برای شما یه عکس خوشگل ازش بگیرم...از طرفی هم میخواست بدن شمارو کامل و بادقت نگاه کنه که با این حرکتهای شما کمی براش سخت شده بود...شروع کرد به نشون دادن بدن شما وای من و بابایی همچین با دقت نگاهت میکردیم یول خیلی ناز بودی خیلی ...همش هم دستهات رو می آوردی روی پیشونیت , به قول خاله جونت که میگه حتما به مامانش رفته به پوستش حساسه از خود راضی ...

عزیزم وقتی که فهمیدم همه چی خوبه و رشد شما هم خوب بوده به خانم دکتر گفتم حالا دختره یا پسر یه نگاهی کرد و گفت دخترمژه..

یه احساس خاصی پیدا کردم اصلا نمیتونم توصیفش کنم ...یه دختر. ..یه همدم...یه شیرین زبون...وای نمیدونم چی بگم...

خلاصه اینجوری بود که ما فهمیدیم این تکواندوکار ما دختره ...

وقتی اومدیم خونه بابا رفت دانشگاه و منم گوشی را برداشتم و اول به خاله گفتم که نینم دختره وای خیلی خوشحال شده بود آخه عاشق دختره ...بعدش هم زنگ زدم به دوتا مامان بزرگها هم گفتم که شما دختری...بابایی میگفت دیگه کسی نموندش نیشخند .

دیگه از این به بعد مامانت باید بره برات لباس های خوشگل خوشگل بخره ...وای یه حس خیلی خوبی دارم خیلی خوشحالم...بابات که از الان میگه دخترم باید بره خارج تحصیل کنه ...میگه باید مثل یه مرد قوی باشه از دست این بابات..

عزیزم من و بابات از اینکه شما دختر هستی خیلی خوشحالیم در اصل جنسیت برای ما مهم نیست ...ما از خدا میخوایم هدیه ای که بهمون داده همیشه سالم و سلامت باشه ...و زندگی زیبایی داشته باشه ...عزیزم دختر نازم خیلی دوست داریم.قلب

 

زیبا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان میترا
24 مرداد 91 18:55
مبارکه



مرسی عزیزم..
سپیده
24 مرداد 91 21:37
سلام. خوشحال می شم به وبلاگ ما هم سر بزنید.
آرا
24 مرداد 91 23:23
واییی خوش به حالت ساحل جون
قدمش مبارک باشه.


مرسی عزیزم..
مامان افسانه
25 مرداد 91 13:02
مبارک باشه ساحل جونم


مرسی افسانه جون.
الهه
25 مرداد 91 15:28
واییییییییییییییی عزیزم خیلی تبریک میگم ، دختر واقغا همدمه مادره، خدا خیلی دوست داشته بهت دختر دادههههه.
امیدوارم زودی بیادو از وجودو برکتش لذت ببری.



مرسی الهه جون..خودمم یه احساس خاصی دارم.
شیرین
26 مرداد 91 0:17
مبارکه باشه مامان ساحل جونم.
یه دختر بهترین هدیه ای بود که خدا میتونست بهت بده عزیزم.امیدوارم همیشه زیر سایه پر مهر پدرو مادرش زندگی قشنگی داشته باشه.آمییییین.


مرسی شیرین جونم ...بوس.
مینا مامی پویان
26 مرداد 91 2:31
مبارک باشه مینا جونم
خدا خیلی دوست داشته که بهت دخملی داده
البته هر دو جس خوبن و فرقی نداره برای ما پدر و مادرها
ایشالله به سلامت و به وقتش بیاد بیرون

زودی هم براش اسم انتخاب کنید تا ما به اسم صداش کنیم


مرسی مینا جون..دیگه عروس دار شدیها ...
خانومی
26 مرداد 91 22:11
مبارک باشه دخملیت
دخترامون هم سن میشن کاش نزدیک هم بودیم برا هم دوستای خوبی هم میشدن



آره خیلی خوب میشد...
هدیه
27 مرداد 91 18:41
سلام مامان خانوم خوبی؟؟؟؟ما تو قسمت تاپیک 64 با هم اشنا شدیم دیکه نمیای به ما سر بزنی البته ما اسباب کشی کردیم به یه کلوپ دوست داشتی دعوتت کنم.اومدم که بهت تبریک بگم که صاحب یه نی نی ناز و خوشمل شدی که دخترم هست
زودی براش اسم انتخاب کن


مرسی عزیزم از اینکه به یادم بودی...حتما...
persian mom
27 مرداد 91 20:14
مبارک باشه عزیزم .. شکمتم بزرگ شدااااا.. من هفته 30 هستم دور شکمم 99


ههههههه مرسی عزیزم...رفتم دور شکمم را اندازه گرفتم از روی ناف 90 هست..ههه
سانتيا
27 مرداد 91 22:32
سلام ساحل جونممممممم
مباركه عزيزممممممممم
دخمللل خداروشكررررر كه هر دوتون خوبيد يعني هر سه تون خوبيد انشالله تا آخر آخرش به خوبي و خوشي وخندون و سرحال باشيد
خيلييييي خوشحال شدم عزيزم حالا بايد بدويي دنبال وسايلش ولي فك كنم مواد غذاييتو بايد از همين الاننن آماده كني اونم خيليييييي زياد از پستاي قبليت فهميدم فسقلت شكموئه عزيزمممممممم



مرسی عزیزم ما هم خوبیم..دعا کن اشتهام خوب بشه ...آخه کم میخورم..دخترم میگو می بینه ذوق میکنه ههه.
مامان جون نی نی
28 مرداد 91 9:15
مبارک باشه عزیزم
دختر ناز ناز نازی خوش اومدی عزیزم
خیلی خوبه که نی نی دخمل شده چون هم شیرین زبونی می کنه هم خودشو لوس می کنه خیلی خوبه دختر من خودم عاشق دخترم


مرسی عزیزم..دختر خیلیییییییی شیرینه ..
آتنا
28 مرداد 91 15:31
من که همش میگفتم
دیدی درست گفتم


آره هههه
مهبا
28 مرداد 91 16:16
ایشالا قدمش خیر باشه و دخمل نانازت صحیح و سالم بیاد بغلت دختر همدم مادره واقعا من عاشقققققق دخترم بعدیرو میخوام بیارم به عشق دختر


مهبا جونم انشاالهه حتما نینی بعدیت دختره ...ولی یه کم صبر کن هههه


مائده(ني ني بوس)
4 شهریور 91 20:53
خيييلي تبريك عزيزم.دختر خيلي خوبه


مرسی مائده جون...