رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

رونیا هدیه آسمانی

عروسکم یه ماهه شد ..

1391/10/25 3:35
نویسنده : mamani
979 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم دیروز یه ماهت تمام شد و وارد ماه دوم شدی.

یه ماه از زندگی جدیدت میگذره , روزهای اول خیلی آروم بودی شبها فقط برای شیر بیدار میشدی و گریه نمیکردی اما الان بیشتر گریه میکنی که البته به خاطر شکم دردت هست .ماما گفت که تا سه ماهگیت این دردها ادامه داره کاش میتونستم بهت کمک کنم که درد نداشته باشی تنها کاری که میتونم این مواقع انجام بدم اینه که پوشکت را دربیارم و پاهات را روی شکمت ماساژ بدم آخه اینجوری خیلی آروم تر میشی ...

دیگه الان خیلی قشنگ نگاه میکنی سرت را هم به سمت تصویر میگردونی خیلی این حرکتت شیرینه ..

چهارشنبه سه تایی رفتیم محل کار بابایی آخه خیلی سفارش کرده بودن که ببریمت خیلی دوست داشتن شمارو ببینن , وقتی رفتیم دوستای بابایی اومدن و شمارو دیدن خیلی تعریف کردن و البته برات هم کادو خریده بودن یه بشقاب غذاخوری با قاشق و یه عروسک که همشون فوق العاده خوشگل و شیک بودن ..

چندباری هم تا مرکز شهر رفتیم که آخرین بار شما خیلی گریه کردی و من دوبار مجبور شدم برم توی اتاق پرو فروشگاه بهت شیر بدم ..

خلاصه اصلا متوجه گذشت زمان نمیشم شما اصلا برام وقت آزاد نمیزاری , بابایی هم خیلی بهم کمک میکنه گاهی شمارو نگاه میداره تا من برای خودم وقت داشته باشم خیلی ازش ممنونم ...

این هم عکسهای جدیدت.

 

رونیا 1

 

رونیا 2

 

رونیا 3

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان جون نی نی
25 دی 91 9:13
سلام ممنونم از حضور گرمتون
این دردها رو کولیک میگن که با صدای فن و موتور آروم میشه
مقاله های زیادی در این مورد خوندم و راههای زیادی رو برای ازبین رفتنش امتحان کردم هیچی مثل صدای فن و موتور نیست
اگه وقتی این دردها شروع شد و سشوار رو روشن کردی دیدی آروم شد این درد کولیکه و و می تونی ادامه بدی تا خوابش ببره ولی اگه ادامه داشت دیگه این درد کولیک نیست شاید گرسنش یا جاش رو خیس کرده
حالا امتحان کن

جالبه حتماامتحان میکنم ...
زهره
25 دی 91 23:05
ای جانم چقدر شیرینه ماشالله ساحل جون خدا حفظش کنه قربون چونش یشم منننننننننننننننننننننننن ماشالله
اتفاقا امروز از شهر شما رد شدیم خیلی یادت کردم
راستی نگفتی از مادر بزرگ های رونیای گلمون واکنششون رو از دیدنش البته اگه دوست داری بگو[

مرسی زهره جون ,وقت کردی حتماااااا این طرفها بیا خیلیییی خوشحال میشم .ممنون که به یادم هستی..

راستش مامان من که میگفت شبیه منه مادرشوهرم میگفت شبیه پسرشه !!!!!!!!
آخرم نفهمیدیم رونیا شبیه کیه ...
مامان رادوين
26 دی 91 3:23
واييييييي ماشالههههه به اين دخمل خوشكل ساحل جون موهاي به اين خوشكلي داره دخترمون دلت ميادددددد


مرسی عزیزم ,اگه به موهای رادوین گل نگاه کنی اونوقت درکم میکنی ههههه


وفا
26 دی 91 18:05
مبارک باشه یک ماهگی دختر کوچولو...
چقدر هم نازه...


مرسی وفا جون
خانومی
27 دی 91 10:46
ای جانم
رونیا جان یک ماهگی مبارک
چه دخمل نازی شدی ماشاءالله
چه چشمای قشنگی داری عزیزم
مامانش بابت دختر به این نازی تبریک


مرسی خانمی جونم...
سپیده مامی بنیتا
4 بهمن 91 12:45
ماشالله به رونیای گلمون. چقدر بامزه و نازه این دخمل(:

آوورین به باباییش که کمک میکنه!

خواستم راهنماییت کنم که دیدم مامان نینی جون گفته. حتما اینکارو بکن. مخصوصا سشوار. ما 2.3 ماه اول نصفه شبا همش سشوار روشن بود تا بنیتا خوابش ببره... البته الان به شدت از سشوار میترسه و فرار میکنم. نمیدونم چرا!!!!؟


مرسی سپیده جونم ,از راهنماییت هم مممنونم .بار اول که سشوار روشن کردم سریع خوابید اما دفعه های بعد انگار نه انگار ...خیلی خسته هستم .

سپیده مامی بنیتا
4 بهمن 91 12:49
راستی عکسای خیلی خوبی هم گرفتی... آوووورین. کیف کردیم(:


جدی ؟؟؟ لطف داری عزیزم خوب دلداریم میدی ها ههههه...
مرضیه
9 بهمن 91 22:29
شما دو تا یه مامان بابای تمام عیارید. آفرین


ممنونم گلم .
هوتسا
12 بهمن 91 17:46
سلام عزیزم قدم نو رسیده ات مبارک باشه
ای جوووووونم چقدرم نانازه دخترت چه اسم قشنگی هم داره خدا برای تو و باباش 120 سال نگهش داره
بوس برای رونیای ناناز


مرسییییی هوتسا جون..