رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

رونیا هدیه آسمانی

تا مادر نشی نمی فهمی ..

1391/11/19 13:02
نویسنده : mamani
1,299 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم امروز 56 روزت شده الان که دارم می نویسم شما به صورت دمر خوابیدی , راحت هم خوابیدی آخه صبح که از خواب بیدار شدی کلی گریه کردی و من هم خواستم پوشکت را عوض کنم اما بازم گریه هات ادامه داشت دیدم اینجوری نمیشه آخه من همیشه موقع تعویض پوشکت کلی ماساژت میدم چشمک میگم دخترم اینجوری سبک میشه .. برای اینکه آروم بشی شیری که از قبل توی شیشه بود برات گرم کردم و دادم خوردی بعدش حسابی سرحال شدی اما حال مامانی را گرفتی آخه کل لباس هات را خیس کردی میدونی که چه جوری ؟؟؟ .........

مجبور شدم تمام لباسهات را عوض کنم به همین خاطر الان راحت خوابیدی نیشخند.

توی این چند روز واقعا وقتم را پرکردی اصلا وقت نمیکنم خودم را توی آینه نگاه کنم , گاهی عصرها تازه یادم میاد که صورتم را صبح نشستم , گاهی هم اصلا ناهار متوجه نمیشم چی میخورم هههه

گاهی هم مجبورم بزارمت توی آغوشی تا بتونم کارهامو انجام بدم آخه شما خیلی آغوشی دوست داری وقتی داری گریه میکنی اونه که آرومت میکنه ...میزارمت توی آغوشی تمام کارهای خونه را انجام میدم و حتی جاروبرقی هم می کشم اما شما بیدار نمیشی !!! چندباری هم با هم کیک درست کردیم :)

میدونی چرا عنوان مطلبم را " تا مادر نشی نمی فهمی " گذاشتم ؟

تازه می فهمم مامانم چی میگفت , همیشه به مامانم میگفتم چقدر حساسی کمی به خودت برس کمی برای خودت وقت بزار اما الان می بینم که واقعا نمیشه ...البته بگم بعضی ها هم هستن که زیاد سخت نمیگیرن ...وقتی تو بدنیا اومدی تازه فهمیدم چقدر مادر بودنه سخته .. همیشه نگرانی ..چرا نینی گریه میکنه ؟ چرا دستشویی نمیکنه ؟ چرا سرفه میکنه ؟ چرا بینیش گرفته ؟ چرا کم میخوبه ؟ چرا زیاد میخوابه ؟ چرا کم شیر میخوره ؟ و ......... .

این نگرانی ها تا زمانی که شما بچه دار هم بشی برای ما مامانها هست ولی اون موقع نوعش فرق میکنه ..

الان که دارم می نویسم دندونم به شدت درد میکنه که دردش به سرم و گلوم هم زده هرچند که کشیدمش اما نمیدونم شاید به خاطر بخیه هاش باشه ... دلم نمیاد مسکن استفاده کنم آخه میترسم وارد شیرم بشه هرچند که دکتر گفت اجازه داری بخوری اما دلم نمیاد ..بابایی هم کلی دعوام کرد که قرص بخور و این همه درد را تحمل نکن اما دلم راضی نمیشه ..

دخترکم شما هفته دیگه واکسن داری از الان نگران اون روز هستم ...اما خوبیش اینه که بدنت ایمن میشه ..میبینی چقدر مامانت انرژی مثبت میده ههههه.

من دیگه بهتره برم آخه سرم درد میکنه ..

دخترگلم خیلی خیلی منو بابایی دوست داریم ...بابایی که عاشقته .قلب

 

تا مادر نشی نمی فهمی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زهره
20 بهمن 91 2:46

به به چه مامان فعالی آفرین

دخترت هم هزار ماشالله حسابی فرق کرده با عکس روزهای اولش فکر کنم شبیه خودت باید باشه هههه

اخ گفتی دندون من و همسرم هم تو این دو سه ماه یه بار من دندون عقلم کشیدم یه بارم اون
درد روزای اولش هم خیلی سخته اما خیلی اذیت میشی بدون مسکن ....منم خیلی از آغوشی خوشم میاد خیلی حال میده بچه توشه و سرش رو سینه ات هست
امیدوارم سه تایی همیشه خوشحال شاد باشین کنار هم مواظب خودت باش دوستم

اما این خوب گفتی تمام این چیزایی که گفتی منم تا مامان نشم نمیفهمم








>مرسی زهره جون , رونیا وقتی بیداره شبیه باباشه اصلا انگار باباشه اما وقتی میخوابه شبیه منه !!!
آره آغوشی خیلی خوبه نینی ها هم خیلی دوست دارن ..
انشاالله به زودی مادر میشی می فهمی من چی میگم هههه

لیدا مامان برسام
23 بهمن 91 2:20
خوشگلم عزیزممممممم اخه تو چقدر ماهی ماشاللهههههه


مرسی لیدا جونمممم..
الی
23 بهمن 91 9:38
عزیزدلم... چه دخمل شیرین و نازی

خدا نگهش داره براتون مامانی




خیلی ممنون الی جون.
سهيلا
24 بهمن 91 10:44
عزيزمممممممممم
عاشق اين عكسهاي معصوم رونيام
خداحفظش كنه براتون




سهیلا جون بیا خونمون اونوقت می فهمی چقدر معصوم هستش هههه ..
سلرجووووون
6 اسفند 91 0:11
عچیچ دلمممممممممممم
خیلی ماهه خدا حفظش کنه ...دیدی گفتم نینی بیاد خیلی سرگرم میشی ایشالا زود بزرگ شه خانومی کنه واست عزیزمممممممممم


مرسی عزیزم..
وفا
11 اسفند 91 0:27
آخی نازی.... خسته نباشی مامان جوان


خیلی ممنون
خاله جونی
11 فروردین 92 4:22
مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود
روزگارتان بهـار
لحظه هایتان پر از شکوفـه باد.
سال نـو مبارک


سال نو شما هم مبارک
مژگان
11 اردیبهشت 92 16:10
ساحل جون عروسم خوبه؟ یه عکس حدید ازش بذار


خوبه فقط تا می تونه اذیت میکنه
مینا مامی پویان
15 اردیبهشت 92 0:51
مامانی تنبل روزت مبارک


مرسییی..من ایرانم به همین خاطر نمیتونم بنویسم .
آتنا
10 خرداد 92 2:00
کجایی تو دختر؟؟؟


ایرانم .
سهیلا
17 تیر 92 18:23
مامان رونیاجون رسیدن بخیر وبلاگو بنویس عکس جدید دخترمونو بذاررررررررررررر


حتما سهیلا جون.
خاله جونی
22 تیر 92 19:07
سلام گل دختری ما تو جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده اگه دوست داشتین کد 600 رو به شماره 20008080200 ارسال کنید ممنون میشم
زهره (مامان آرتین)
25 تیر 92 2:55
دخترت خیلی نازه دوستم
یاد اون روزا بخیر....
اگر رفتی آلمان حتما وبلاگت رو کامله کامل کن


مرسی زهره جونم , چشم حتما .
واقعا یادش بخیر .
زهره (مامان آرتین)
25 تیر 92 2:57
مینا جون نگران شدم تو تاپیک آذر خوندم مشکلی واست پیش اومده بود دوست داشتی برام بنویس تو وبلاگ آرتین
سارا زارع
27 تیر 92 18:20
سلام گلم .به آلوچه بابا و مامان هم سر بزن خوشحال ميشم.