رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

رونیا هدیه آسمانی

اولین حرکت فرشته

1391/4/25 0:07
نویسنده : mamani
537 بازدید
اشتراک گذاری

شب بود دلم گرفته بود بابات سرش شلوغ بود البته همیشه اینجوری هست هرچند که برای من هم وقت میزاره ولی خب برام سخته ...کلی باهاش صحبت کردم اما دیدم انقدر مشغوله که زیاد به حرفهام توجه نمیکنه خیلی دلم گرفت ناراحت رفتم روی تخت دراز کشیدم شروع کردم با خودم با خدا با تو صحبت کردن ..همش میگفتم من مادر خوبی نیستم چرا نباید زندگیم کامل باشه تا تو میای سختی نکشی ..کمی از خدا دلگیر بودم داشتم گریه میکردم که یه دفعه دیدم یه چیزی توی دلم تکون خود انگار یه چیزی جابه جا شد دقت کردم دیدم بازم تکون خورد خدای من یعنی تو داشتی به حرفهام گوش میدادی..یعنی تو منو درک میکردی..وای باورم نمیشد با صدای بلند بابات را صدا کردم اونم سریع اومد دستش را گذاشت روی دلم کاملا احساس کرد که تو داری تکون میخوری بلند بلند گریه میکردم ...دست خودم نبود..شاید ناراحتت کرده بودم ...خداجون منو ببخش..نی نی جونم منو ببخش مامانت از تنهاییش ناراحت بود نه اینکه تورو داره ...

 

حرکت یک فرشته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خانومی
25 تیر 91 0:23
سلام عزیزم تبریک میگم اولین حرکت نی نی تو دلیت رو خدا رو شکر مواظب خودت باش وبلاگ قشنگی درست کردی مبارک باشه
سمانه
25 تیر 91 0:25
سلام.امیدوارم نی نی جان همیشه صحیح و سالم باشه ...من وآوینا برای دیدن نینی جان منتظریم
سمانه
25 تیر 91 0:29
سلام امیدوارم نی نی جان همیشه صحیح وسلامت باشه
من وآوینا منتظر حضور نی نی جان هستیم...


مرسی سمانه جونم ...
مامان کوچولو
25 تیر 91 2:46
سلام نی نی کوچولو خوبی؟ ایشالا بعد از تکون خوردنات مامانی دیگه احساس تنهایی نکنه...



مرسی مامان کوچولو
سها
25 تیر 91 10:38
وای وبلاگ نی نی جونت خیلی قشنگه.....مبارک باشه...بی صبرانه منو بقیه خاله هاش منتظر دیدن عکس‌های نازشیم


مرسی سها جونم.

عروسک خانوم
25 تیر 91 12:47
مامانی دیگه منو ناراحت نکنی ها و الا از اینو یه لگد محکم بهت میزنم
آتنا
28 مرداد 91 15:20
چه شیرینه حتی فکر اینکه یه موجود زنده دیگه تو وجودت رشد کنه


مرسی آتنا جونم انشاالله به زودی نوبت شما هم میشه ...